«پس غياث قیاس (استدلال و مقایسه) مولانا سعد الدين عين صواب است که عقل را مقدم داشت و وسيلت غربت قربت (تقرب و نزدیکی) حق دانست و داعی مخلص را به عین رضا نظر کرد. خداوند زوالجلال ذوالجلال (صاحب شکوه و عظمت) است و اکرامش در حصر نمی آید.»
معنی کلمات بسته به جملات اول متن در نظر گرفته شده اند. یعنی اگر موضوع متن چیز دیگری بود، می توانست برخی کلمات درست باشند.
غیاث با غ به معنای فریادرسی یا فریادرس است. با توجه به اینکه جملات ابتدایی راجع به قرب و نزدیکی انسان به خداوند است، قرب با ق صحیح است. غربت با غ به معنای دوری از خانه و تنهایی است.
پاسخ صحیح گزینه شماره 3 است و در این متن سه غلط وجود دارد.
اگر سوال دیگه پیش اومد بپرسیددر ادامه می توانید متن کامل را مشاهده فرمایید.
قال رسول الله صلی الله علیه وسلم اول ما خلق الله تعالی العقل .فقال له اقبل فَاقبل ثم قال لَه اَدبر فَاَدبر قالَ وَ عزتی و جلالی ما خلقت خلقا اَکرم علی مِنکَ بکَ اخذُ و بکَ اُعطی و بک اثیب و بک اُعاقِب، پس قیاس مولانا سعد الدین أدام الله عافیته و احسن عاقبته عین صواب است که عقل را مقدم داشت و وسیلت قربت حق دانست، و داعی مخلص را به عین رضا نظر کرد، و تشریف قبول ارزانی داشت، و صاحب مقام شمرد. اما راه از رسیدگان پرسند و این ضعف از واماندگان است و خداوند تعالی ذوالجلال و الاکرام است، اکرامش در حصر نمی آید که و اِن تعدوا نعمة الله لاتحصوها در جلالش عزّ اسمه چه توان گفت به تقدیر آنکه این بنده فاضل است با افضل چگونه مقاومت تواند کرد. اما به یمین همّت درویشان و به برکت صحبت ایشان به قدر وسع در خاطر این درویش می آید که عقل با چندین شرف که دارد نه راه است بلکه چراغ راه است، و اول راه ادب طریقت است و خاصیت چراغ آن است که به وجود آن، راه از چاه بدانند و نیک از بد بشناسند و دشمن از دوست فرق کنند و چون آن دقایق را بدانست بر این برود که شخص اگرچه چراغ دارد تا نرود به مقصد نرسد.
رساله در عقل و عشق